زن خیانتکار که سالها به همسرش خیانت میکرد، بعد از افشای راز رابطه سیاه محاکمه و همراه مرد خیانتکار به اعدام محکوم شد. زن خیانتکار که سالها به همسرش خیانت میکرد، بعد از افشای راز رابطه سیاه محاکمه و همراه مرد خیانتکار به اعدام محکوم شد. به گزارش تبریزیم نیوز به نقل از اعتمادآنلاین، زن […]
زن خیانتکار که سالها به همسرش خیانت میکرد، بعد از افشای راز رابطه سیاه محاکمه و همراه مرد خیانتکار به اعدام محکوم شد.
زن خیانتکار که سالها به همسرش خیانت میکرد، بعد از افشای راز رابطه سیاه محاکمه و همراه مرد خیانتکار به اعدام محکوم شد.
به گزارش تبریزیم نیوز به نقل از اعتمادآنلاین، زن جوان با شکایت شوهر سابقش بازداشت و بعد از انجام تحقیقات گسترده مشخص شد شوهر این زن ادعای درستی مطرح کرده و همسرش در تمام سالهایی که با او زندگی میکرد، خیانت کرده است.
چندی پیش مردی شکایتی مطرح کرد و مدعی شد همسر سابقش زمانی که با او زندگی میکرد، به او خیانت کرده و فرزندانشان از مرد دیگری است.
این مرد گفت: ۱۰ سال قبل با آلینا ازدواج کردم. من فردی با جایگاه اجتماعی بالا هستم و برای اینکه بتوانم جایگاه فعلیام را به دست آورم زحمات زیادی کشیدم. همسرم هم تحصیلات بالایی دارد و در یک شرکت مهم شغل بالایی داشت. ما در این سالها صاحب دو فرزند شدیم که یکی از آنها شش ساله و یکی دیگر یک سال و نیمه است. آنها هیچکدام به من شباهت نداشتند. هرچند دیگران به من میگفتند که چرا بچهها شبیه تو نیستند اما حتی درصد کوچکی فکر نمیکردم که بچهها متعلق به من نباشند. تا اینکه مدتی قبل از جدایی از همسرم به او مشکوک شدم. وقتی به صورت سرزده به شرکت محل کارش رفتم، متوجه شدم او با رئیس شرکت رابطه دارد. این را همکار آلینا هم به من گفت و به صورت غیرمستقیم به من فهماند که روابطی بین آلینا و رئیس شرکت وجود دارد و من سالهاست که از این موضوع بیخبرم. به سراغ رئیس شرکت رفتم تا از او بخواهم که دست از سر زنم بردارد. یکدفعه انگار آب سرد روی سرم ریختند. بچههای من شباهت بسیار زیادی به رئیس شرکت آلینا داشتند. تا آن زمان فکر میکردم رابطه آنها یک خطای احساسی است اما بعد فهمیدم مساله خیلی مهمتر است. با رئیس شرکت صحبت کردم و از او خواستم دست از سر همسرم بردارد.
شاکی ادامه داد: این وضعیت خیلی برایم سخت بود. با اینکه فکر میکردم با تهدیدی که کردم مساله تمام شده است اما یک روز پسر بزرگم گفت عمو کامران رئیس مامان ما را به خانه رساند و آنجا بود که فهمیدم اشتباه کردم و رابطه آنها ادامه دارد. وقتی سماجت آنها را در رابطه دیدم تصمیم گرفتم از بچهها آزمایش DNA بگیرم. دور از چشم همسرم این کار را کردم و آزمایش انجام شد و مشخص شد هر دو فرزندم به من تعلق ندارند. همان موقع تصمیم گرفتم از آلینا جدا شوم و این کار را کردم اما درخواست مجازات این زن و کامران را دارم.
او گفت: بدتر از وضعیت من وضعیت بچههاست. آنها به شدت به من وابسته هستند و مرا پدر خودشان میدانند و میخواهند با من زندگی کنند. اصلاً نمیدانم به این بچهها باید چه بگویم!
با شکایت این مرد، آلینا و کامران بازداشت شدند. از آنجه که مدارک علیه هر دو نفر آنها کافی بود، پرونده به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی آلینا گفت: شوهر سابق من بچهدار نمیشد، من برای اینکه بچهدار شوم با کامران صحبت کردم که به من اسپرم اهدا کند و ما از طریق لقاح مصنوعی این کار را کردیم. من به شوهرم خیانت نکردم.
شاکی به این ادعا واکنش نشان داد و گفت: این زن دروغ میگوید. من برای بچهدار شدن هیچ مشکلی نداشتم. او برای اینکه خیانت خودش را پنهان کند چنین حرفیمیزند.
سپس کامران در جایگاه قرار گرفت. او اتهامش را قبول نکرد و گفت: آلینا از طریق لقاح مصنوعی بچهدار شده و این اتهامات درست نیست. من خودم بچه دارم. زندگیام خوب است و نیاز نبود با زن دیگری رابطه داشته باشم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند و هر دو متهم را به اتهام زنای محصنه به اعدام محکوم کردند.